tool به انگلیسی

From Longman Dictionary

tool1 /tuːl/ ●●● S2 W2 noun

چیزی که در دست می گیرید و برای انجام یک کار خاص استفاده می کنید

یک قطعه تجهیزات یا مهارتی که برای انجام کار شما مفید است

کسی که توسط شخص دیگری به طور ناعادلانه استفاده می شود و مجبور است کارهایی را انجام دهد که واقعاً نمی خواهد انجام دهد – برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود

آلت تناسلی مرد

tool2 verb

رانندگی کردن در امتداد یک خیابان، به خصوص برای تفریح

Example

The king was merely a tool of the military regime

All my gardening tools had been stolen from the shed

Using the computer environment as our tool we can process and reshape all kinds of information swiftly and perfectly

He spent the afternoon tooling around town

Many see the senator as a tool of the auto industry

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام