stamp به انگلیسی

From Longman Dictionary

stamp1 /stæmp/ ●●● noun

یک تکه کاغذ کوچک که می خرید و قبل از ارسال آن روی پاکت یا بسته بندی می چسبانید

ابزاری برای فشار دادن یا چاپ یک علامت یا الگو بر روی یک سطح یا علامت ایجاد شده توسط این ابزار

یک تکه کاغذ کوچک که ارزش پول خاصی دارد و برای چیزی در یک دوره زمانی خریداری و جمع آوری می شود

یک تکه کاغذ برای چسبیدن به برخی از اوراق رسمی برای نشان دادن اینکه مالیات بریتانیا پرداخت شده است

یک عمل کوبیدن به خصوص با پای شما

stamp2 ●●○ verb

تا پای خود را با صدای بلند و با قدرت زیاد روی زمین بگذارد

با قرار دادن پاهای خود به سختی روی زمین به دلیل عصبانیت در جایی پر سر و صدا راه بروید

قرار دادن الگو، علامت یا حروف روی چیزی با استفاده از ابزاری خاص

داشتن تأثیر مهم یا دائمی بر کسی یا چیزی

چسباندن تمبر روی نامه، بسته و غیره

Example

Richard collects stamps

stamp in your passport

Individuals seeking first-day cancellations of the new stamps should purchase them at a post office and place them on addressed envelopes

She stood at the bus stop stamping her feet

Stamp the date on all the letters

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام