inside به انگلیسی

From Longman Dictionary

in‧side1 /ɪnˈsaɪd/ ●●● S2 W2 adverb, preposition

داخل یا داخل یک ظرف یا فضای بسته دیگر به طوری که کاملاً پوشیده یا احاطه شود

داخل یا داخل یک ساختمان یا اتاق

در یک کشور یا منطقه – زمانی استفاده می شود که می خواهید تأکید کنید چیزی در آنجا اتفاق می افتد نه در مکان های دیگر

اگر شخصی در یک گروه یا سازمان باشد، بخشی از آن است

اگر چیزی در درون شما، یا درون ذهن یا ذهن شما اتفاق می افتد، بخشی از آنچه فکر می کنید و احساس می کنید است، به خصوص زمانی که آن را بیان نمی کنید.

در بدن شما

در کمتر از یک زمان خاص

کمتر از یک زمان خاص

در زندان

in‧side4 /ˈɪnsaɪd/ ●●● S3 adjective

در یا روبروی قسمت درونی چیزی

Example

The jewels were locked away inside the safe

Kate tried to make jokes but inside she was furious

When we got to the window, we saw that there were already people inside

The tulip’s inside petals are canary yellow on ivory white

Nelson, who scored five points during the run, closed the Gators‘ scoring spree with an inside basket

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام