completed به انگلیسی

From Longman Dictionary

com‧plete1 /kəmˈpliːt/ ●●● S2 W1 adjective

برای تأکید بر این که یک کیفیت یا موقعیت تا حد ممکن عالی است استفاده می شود

شامل تمام قسمت ها، جزئیات، حقایق و غیره و بدون هیچ چیز از دست رفته است

تمام شده

complete2 ●●● S2W1 verb [transitive]

انجام دادن یا ساختن کاری را به پایان رساندن، به خصوص زمانی که مدت زیادی طول کشیده است

با افزودن چیزهایی که از دست رفته است، چیزی کامل یا کامل بسازید

برای نوشتن اطلاعات مورد نیاز روی یک فرم

Example

The meeting was a complete waste of time

By what date does he believe that the reform of local government will be complete

Once you’ve completed the questionnaire , put it in the blue box

The complex, begun in 1970, was completed in 1986

The firm now employs 14 solicitors and associates, who are completing 10-15 house purchases every day

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام